پریا جانپریا جان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

پریا دنیای ما

پریا جان شیطون

پریا جان که نمیزاره ما بشینیم پا سیستم ولی از شیطونیاش بگم که با زبونش همه را ذوق زده کرده مثل ضبط صوت تمام رفتارها را تکرار میکنه وضبط میکنه جدیدا چند تا کلمه را که بنویسم میخونه مثل آب.بابا.مامان.پریا.داد.خدارا شکر میکنم که بزرگترین نعمتش که دختر گلمونه را به ما عطا کرده ...
22 دی 1392

بدون عنوان

امروز 28 صفر ما توخونه هستیم خاله عطیه هم پیش ماست پریا که واقعا نابغه ای شده برا خودش کلی شعر یاد گرفته وچندتا کلمه انگلیسی خیلی خوب حرف میزنه رنگا را کامل یاد گرفته عددها را هم تا 20 میگه  خلاصه که بلایی شده برا خودش هر روز هم حتما یادی از امیر حسین جونم میکنه ...
10 دی 1392

بدون عنوان

سلام خاله عالمه وخاله عطیه مرسی از لطفتون دوستون دارم فعلا موفق به درج عکس نشدم منتظر باشید پریا خانوم که نمیزاره ما پشت سیستم بشینیم خودش میخواد کار کنه خیلی بلا شده قربونش برم ...
5 دی 1392

شعری برای دخترم

دخترم با تو سخن می گویم گوش کن، با تو سخن می گویم زندگی در نگهم گلزاریست و تو با قامت چون نیلوفر شاخه پر گل این گلزاری من در اندام تو یک خرمن گل می بینم گل گیسو ، گل لب ها ، گل لبخند شباب من به چشمان تو گلهای فراوان دیدم گل عفت ، گل صد رنگ امید گل فردای بزرگ گل فردای سپید می خرامی و تو را می نگرم چشم تو آینه روشن دنیای من است تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی راست چون شاخه سر سبز ، برومند شدی همچو پُر غنچه درختی ، همه لبخند شدی دیده بگشای و در اندیشه گل چینان باش همه گلچین گل امروزند همه هستی سوزند کس به فر...
4 دی 1392
1